مجنون

یه بارمجنون بغض کرد


بغض مجنون ترکید


اشک روی گونه هاش جاری شد


دامنش ازچکیدن اشک چشماش خیس شد


دامن ازاشک خیس مجنون، به زمین کشید وخاکی شد


خاک زمین، ازاشک دامن مجنون، گل شد


خدا، اون گل رو برداشت


وگذاشت قاطی گل نسل مجنون


به همین سادگی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد